یه قصه آموزنده

دست نوشته

روزی مردی سوار بر دوچرخه به همراه دو کیسه شن از مرز میگذشت.پاسبان مرز او را یک شبانه روز بازداشت کرد و تمام بار شن را بازرسی کرد.سرانجام چیزی نیافت و مرد را با دوچرخه اش از مرز رد کرد.مرد دو هفته بعد بازهم سوار بر دوچرخه به همراه دوکیسه شن به مرز می آمد تااز مرز رد شود و دوباره پاسبان مرد اورا بازداشت و بار اورا بازرسی کرد.این اتفاق تا دوسال رخ داد و هربار مرد سوار بر دوچرخه با دوکیسه شن و پاسبان مرز همان کار را دوباره تکرار میکرد.تا اینکه مدتی گذشت و ازمرد خبری نشد.پس از یکسال مرد بازگشت.پاسبان اورا شناخت و از او پرسید:من هنوز هم به تو شک دارم.حالا که از آن ماجرا گذشته بگو تو چه میکردی؟ومرد پاسخ داد:قاچاق دوچرخه. نکته اخلاقی:گاهی مسائل فرعی فکر ما را از مسائل اصلی دور میکند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:22 توسط کوثر ذاکری| |